پل خواجو
نمیشود نام اصفهان را بیاورید و پل خواجو را نشناسید. از قدیم پل خواجو نمادی از شهر اصفهان بوده است. تا جایی که خیلی وقتها از مسافران شهرهای دیگر دیدهام که تفاوت پل خواجو و سیوسهوپل را نمیدانند و نام این پلها را به جای یکدیگر استفاده میکنند.
پل خواجو، مکانی برای دورهمی مردم اصفهان است. رودخانه که پر از آب میشود، پلههای بلند و پهن پایین پل که به درون رودخانه ختم میشوند، سکوهایی برای نشستن دوست و غریبه کنار یکدیگر و تماشای حرکت پرجنبوجوش آب در بستر رودخانه از نزدیک است. پایینترین پلهها بهترین و امنترین جایی است که میشود نشست و همزمان پا را در آب سرد رود فرو برد. جایی که فکر و خیالها را بهدست آب میسپاری و برای لحظاتی آرام و قرار میگیری.
معماری پل خواجو
پلهها از بالا به سطحی صاف میرسند که در تمام عرض رودخانه و زیر پایههای پل گسترده شده و زمینه راه رفتن و رسیدن به آن سوی رودخانه را بدون آنکه بالای پل بروی، فراهم میکنند. تمام این مسیر از سنگهای خاکستری قدیمی پوشیده شده؛ همان سنگی که پلهها از آن ساخته شده است.
همین بستر پیادهروی در زیر پل، باعث شده تا دهنههای زیرین که از پایههای پل به وجود آمدهاند، جایی برای جمع شدن مردم کنار هم باشند. هر یک از دهنههای پایهها یک سکوی مربعی شکل را درمیان میگیرند. خیلی وقتها مردم خستهدل، رنجیده، تنها یا خوشحال، به اینجا میآیند و لب این سکوها مینشینند. در شبهای سرد زمستانی با خود گاز پیکنیک میآورند تا همینطور که آنجا نشستهاند، خودشان را گرم نگه دارند و مدت زمان بیشتری بتوانند بمانند.
اینجا جایی است که آدمها فقط با نگاه، با گوش سپردن به صدای آواز کسی یا نواختن سازی غمهایشان را به آب روان میبخشند و خود را سبک میکنند. گاهی همخوانی مردم زیر پل، نوای قشنگی از همراهی را بهوجود میآورد که موجب جمع شدن تدریجی افراد بیشتری که در راه عبور هستند، میشود. با شنیدن این همصدایی، کسانی که در حال عبور هستند نیز میایستند تا با این صدا همراه شوند. ترانههای قدیمی را که اغلب مردم شعر آن را از حفظ هستند و از خاطر هیچ کدامشان پاک نشده، با هم میخوانند و شب خاطرهانگیزی برای خود میسازند.
دورهمی های شبانه در پل خواجو
اینجا، زیر پل خواجو، مکانی است معروف به جمع شدن مردم، دورهمیهای شبانه، رفع خستگیهای روحی با بودن در میان جمع و آواز خواندن. گاهی ممکن است کسی تنها آمده باشد تا برای خودش بنشیند و وسط این دهنهها زیر آواز بزند. تا صدایش بپیچد و از شنیدن بازتاب صدای خودش لذت ببرد. شاید بهدلیل سردی هوا خلوت باشد. چشمهایش را ببندد و برای خودش بخواند. وقتی خواندنش تمام شد، چشمهایش را باز کند و از دیدن جمعیتی که دارند تشویقش میکنند، شگفتزده شود. حال و هوای ستونهای پایه پل خواجو این چنین است.
برایم زیاد پیش آمده که دلگرفته یا خسته باشم و به اینجا پناه بیاورم. شاید آمده باشم تا فقط قدمی بزنم و از اینسوی پل به آنسو بروم. هوایی بخورم و برگردم. اما با دیدن جمعیتی که در حال همخوانی ترانهای قدیمی و جذاب هستند، وسوسه شوم به جمعشان بپیوندم و من نیز با آنها همصدا شوم. دورهمیهایی که زیر پل خواجو شکل میگیرد، کمتر در جاهای دیگر اصفهان نظیر دارد. اصفهان از کمبود دورهمیهای مردمش، از سکوت و دوری مردمش از یکدیگر بهشدت رنج میبرد.
شاید این نشستنهای کنار هم در پل خواجو مرهمی است برای آنهایی که مثل من از بودن در جمع مردم با هر شکل و عقیده و مرامی لذت میبرند، اما جایی آن را پیدا نمیکنند. شاید مرهمی است برای غم کسانی که از فاصله زیاد آدمها در این شهر رنج میبرند. مرهمی برای دوری ما آدمها از یکدیگر و مشغولیت بیش از حدمان به پیامهای گوشی و اینستاگرام و تلگرام. ماهایی که ناخواسته و ناآگاهانه اسیر و گرفتار تکنولوژی روز و تمدن امروز شدیم، بدون آنکه بفهمیم این تکنولوژی را چطور باید استفاده کنیم. بدون آنکه متوجه عواقب خطرناک این ندانستن برای جامعهمان باشیم.
همه خانواده در یک جا، زیر پل خواجو
شاید زمانی فکر میکردم دورهمیهای زیر پل خواجو جای مناسبی برای حضور خانمها نیست. اما بهتدریج این گردآمدنها به نشستهایی خانوادگی تبدیل شد. فضایی گرم و صمیمی شکل گرفت که هیچ خطری تهدیدم نمیکرد. وقتی چند بار شرکت کردم، خودم به این نتیجه رسیدم و هر بار به این مکان بیشتر راغب شدم.
علاوه بر قسمت پایینی پل خواجو که هم در قسمت پلهها و مشرف به رودخانه و هم در قسمت زیرین پایههای پل بهترین مکانها را برای نشستن و تماشا دارد، روی پل نیز سکوهای باریکی در کنارهها هست که مخصوص استراحت رهگذران پل است. دهنههای باز بالای پل بهسمت رودخانه نیز منظرهای جذاب از رودخانه را در قاب خود نشانده است. درون این دهنهها میتوان راه رفت یا لب آن نشست و رود زایندهرود را تماشا کرد.
آرامش در حضور دیگران
موضوع جالبی که در میان است، تفاوت منظره و صدای رودخانه در سمت شرق و غرب پل است. اگر از غرب پل به رودخانه نگاه کنی، رودی آرام با آبی روان و جاری را میبینی که با سرعت کمی به پل میرسد و آرام آرام از لابهلای پایههای پل خودش را به سمت شرق پل میرساند. اینجا صدای آب شنیده نمیشود و از آرامش حرکت آب میتوان کمال لذت را برد. اما اگر بهسمت شرق پل بروی، آب با خروش هرچه تمامتر از وسط پایههای پل و کنار پلهها به بستر پهن رودخانه فرو میریزد. انگار که سرازیری نامحسوسی در این قسمت وجود دارد که باعث سرعت گرفتن آب میشود. علاوه بر آن پیوستن آبهایی که هرکدام از یک دالان زیر پل عبور کرده و یکجا جمع شدن جریان آب صدای بلند و خروشانی را ایجاد میکند.
نورپردازی پل خواجو
در چند سال اخیر چراغهایی به زیر و بالای پل اضافه شد که این نورپردازی فوقالعاده کمک کرد تا پل خواجو در شب نیز خودنمایی و علاوه بر آن انعکاس غریبی در آب رودخانه ایجاد کند. بههمینخاطر گاهی وقتی حین پیادهروی به پل نزدیک میشوم، ترجیح میدهم برای دقایقی روبهروی پل بایستم و به منظره باشکوهی که ایجاد کرده، از کنار درختان نگاه کنم. پل خواجو اتفاقی تکرار نشدنی در تاریخ ساخت پلهای اصفهان است.
در قسمت کناری زیر پل، کافهای تاسیس شده که فکر نمیکنم دیدن و وارد شدن به آن برایتان خوشایند نباشد. کف کافه ادامه همان سنگفرشهای کف قسمت پایینی پل است. این قسمت یکی از دهنههای پل بوده که با اضافه کردن در و پنجره به دهنههای باز تبدیل به کافهای دلنشین شده است.
شگفتی های پل خواجو
حتما شیرهای سنگی دوطرف پل را هم میشناسید. این شیرهای سنگی از دو سوی رودخانه کاملا مستقیم به یکدیگر نگاه میکنند. اگر به چشمهای آنها از روبهرو و فاصلهای دور نگاه کنید، برق درخشندهای در آنها میبینید، اما وقتی به شیر سنگی نزدیک شوید، متوجه میشوید که هیچ جسم براقی در چشم آن وجود ندارد.
مطلب مهم دیگری که درباره پل خواجو باید بگویم، تجسم شمعی است که از زاویهای خاص شکل میگیرد. اگر در قسمت پایینی پل، همینطور که روی جاده سنگی در قسمت شرقی آن راه میروید، از وسط پایههای پل به غرب رودخانه نگاه کنید، در یک زاویه خاص کنار هم قرار گرفتن پایههای هلالی شکل تصویری از یک شمع افروخته را بهشما نشان میدهند. این تصویر زیبا تنها بهشکلی انتزاعی و ذهنی دیده میشود و واقعیت بیرونی ندارد. اما هنر دست معماران قدیم را نشان میدهد.